مینی دوره رایگان
مکالمه انگلیسی در سفر
همین الان مکالمات در فرودگاه، رستوران هتل و تاکسی را یاد بگیرید. به همراه یک جلسه از پکیج اصلی مکالمه در مورد معرفی خودتان و دیگران
آیا در ایجاد مکالمات روزمره انگلیسی مشکل دارید؟ آیا میخواهید انگلیسی گفتاری خود را به سرعت بهبود بخشید؟ شما آنقدر مشغول هستید که نمیتوانید در هر دوره زبان انگلیسی شرکت کنید؟
نگران نباش اجازه دهید ما به شما کمک کنیم.
اول از همه، باید پرکاربردترین کلمات انگلیسی، ساختارها و الگوهای جملات رایج، عبارات رایج، افعال عباراتی رایج و اصطلاحاتی که در زندگی روزمره بسیار مورد استفاده قرار میگیرند را بیاموزید.
در مرحله بعد، شما باید مکالمات روزانه را به زبان انگلیسی برای صحبت کردن یاد بگیرید. روی هر موضوع مکالمه ESL تمرکز کنید تا زمانی که بتوانید به طور خودکار و روان در مورد آن موضوع انگلیسی صحبت کنید قبل از اینکه به موضوع بعدی بروید.
درسهای زیر 75 موضوعی را پوشش میدهند که اغلب در زندگی روزمره با آنها مواجه خواهید شد. هر درس به صورت پرسش و پاسخ مکالمه ESL و به دنبال آن فایلهای صوتی و ویدئویی مکالمه انگلیسی واقعی طراحی شده است که قطعاً برای تمرین مکالمه انگلیسی شما مفید خواهد بود.
چگونگی یادگیری مکالمه زبان انگلیسی؟
دوستان عزیز در مقاله میخواهم به طور کامل و ریشهای در مورد یادگیری مکالمه زبان انگلیسی و مکالمه کردن انگلیسی صحبت کنم. پس حتما تا آخر این مقاله همراه من باشید.
قبل از اینکه مقاله را شروع کنم، برای یادگیری مکالمه زبان انگلیسی شما دو فایل قرار دادم که راحتتر مسیر یادگیری را طی کنید. یکی شاه کلیدها در زبان انگلیسی که مخصوص مکالمه طراحی شده و دیگر مکالمههای ضروری است که لینک هر دو قرار داده شده تا از آنها استفاده کنید. پس حتما این دو را دانلود کنید.
دانلود شاه کلیدهای مکالمه زبان انگلیسی۱. دانستن واژهها و جملات کاربردی برای مکالمه.
۲. گرامر برای جملهسازی صحیح
۳. نحوه درست تمرین کردن
هر سه را در این مقاله به طور مفصل و قدم به قدم در مورد یادگیری مکالمه زبان انگلیسی توضیح میدهم.
کتاب درسی یا دیکشنری؟
در این بخش بهطور اختصاصی میخواهم در مورد لغت و حفظ کلمهها با شما صحبت کنم. مایل هستم که تجربیات و راهکارهایی که در این مورد میدانم را در اختیار شما بگزارم و همچنین مثل همیشه اشتباهات و باورهای غلطی وجود دارد که میخواهم تکتک آنها را گفته و توضیح دهم که کدامیک از آنها باور صحیح و کدامیک از آنها باور غلطی هست. پس این بخش را از دست ندهید.
نزدیک به اکثر ما این جمله را شنیدهایم. «من دیکشنری را چند روزی هست دارم مطالعه میکنم» یا «فلان کتاب را مخصوص کلمات گرفته و چندین هزار کلمه در آن موجود است». آیا به نظر شما این روش صحیح حفظ کردن کلمه است؟ آیا با این روش کلمهی مورد یادگیری همیشه در ذهن فرد باقی خواهد ماند؟ روشهای زیادی برای حفظ لغت وجود دارد، در ادامهی فصل و فصلهای بعدی بهطور کامل توضیح خواهم داد؛ اما بحث اصلی این قسمت این است،
باید روی این جمله تأکید کنم که دیکشنری یک کتاب آموزشی یا حفظ لغت نیست بلکه یک کتاب کمکدرسی است، معنی آن در فارسی یعنی فرهنگ لغات، یکی کتابی که چندین هزار کلمه در آن موجود است که هرگاه با کلمهای ناآشنا روبرو شدیم، کلمهی موردنظر را در دیکشنری پیدا کنیم، دیکشنری هیچوقت برای حفظ لغت کارساز و کارآمد نیست و به شما توصیه میکنم که برای حفظ لغت هرگز سمت دیکشنری نروید؛
کتابهای درسی در هر سطح، از هر نظر، برای هر موضوع یا بهتر بگویم زبانی، مخصوص یادگیری و آموزش مکالمه زبان انگلیسی ساختهشده است. بااینکه سطحهای مختلفی بین کتابهای درسی وجود دارد اما فلسفهی پشت آن مخصوص یادگیری است و بهترین گزینه برای حفظ لغت کتابهای درسی است. چرا تأکید من روی کتابهای درسی زیاد است؟ جواب آن بسیار ساده است، ما هرگز فقط یک کار را انجام نمیدهیم. مثالی که خودم همیشه در کلاسها و کارگاهها میزنم. ما اگر همیشه در تمام وعدههای غذایی کباب میل کنیم بعد از دو روز از کباب فراری خواهیم شد.
در سه روز متوالی ما فقط بخواهیم لغت حفظ کنیم من از همین لحظه از شما در عرصهی زبان خداحافظی میکنم، چون به قطعیت صددرصدی شما خسته شده و دیگر ادامه نمیدهید؛ اما مزیت کتابهای آموزشی چیست؟ بسیار ساده است، کتابهای آموزشی روی یک موضوع تمرکز ندارد و در هر درس موضوعهای متفاوتی را بیان میکنم و این باعث رنگآمیزی در موضوعها میشود و از یکنواختی و ایجاد خستگی در موضوع جلوگیری میکند.
فراموش نکنید دیکشنری کتاب آموزشی برای مکالمه زبان انگلیسی نیست، بلکه کتابی هست که فقط میتوان کلمهها در آن پیدا کرد.
کتابهای آموزشی مخصوص یادگیری مکالمه زبان انگلیسی هستند، رنگآمیزی موضوعات را فراموش نکنید، سعی کنید همهی موضوعها را باهم یاد بگیرید تا اینکه بخواهید فقط بر روی یک موضوع تمرکز کنید.
سؤال بسیار مهم، آیا تمام منبعها مفید هستند؟ ازنظر شخصی خودم، هیچ کتاب، مقاله، فایل صوتی، فیلم آموزشی و… برای مکالمه زبان انگلیسی بیدلیل و بیارزش ساخته نشده است. هر موضوعی که به هر شکل به نسخهی آموزشی درآمده است، قابلاستفاده است؛ اما نکتهی اصلی این بحث کیفیت است. کیفیت این منابع آموزشی چطور هستند؟ منظورم از کیفیت این است که چقدر شما میتوانید اعتماد کنید که بحث موردنظر خودتان رادارید دنبال میکنید؟ چقدر اطمینان خاطر دارید که این مبحث آموزشی به شما کمک خواهد کرد؟
این مسئلهی مهمی است که آیا میدانیم دنبال چه چیز میگردیم؟ در کدام مبحث ضعف بیشتری راداریم. در این مورد بهترین روش مشورت کردن با مدرس خودتان است. اگر خود خوان مطالعه دارید میتوانید از دوستان خودتان بهره بگیرید یا اینکه از مکانی که در حال خرید آن بستهی آموزشی هستید در مورد کارآمد بودن و مؤثر بودن آن بستهی آموزشی سؤال پرسید.
منبع غیرمفید نداریم اما باید بدانیم که چه چیز را الان نیاز داریم. در کدام قسمت نیاز به تمرین داریم و محصول آن موضوع را تهیه نماییم. بازهم تأکید میکنم که محصولات را با مدرس یا دوستان یا ازنظر رتبهبندی مشتریان انتخاب کنید.
همانطور که عنوان این بخش به خاطر شما است، میخواهیم بیشتر در مورد کلمهها صحبت کنیم. در قسمتهای قبل توضیحی دادم که چیزهایی را باید به کار بگیریم تا کلمهها را بشناسیم و بعد آنها را حفظ کنیم و بعد به کار بگیریم. در مورد حفظ کردن و به کار گرفتن فصل بعد مفصل به شما توضیح خواهم داد و شمارا با روشهای حفظ لغت و بهکارگیری آنها آشنا خواهم کرد.
اما یکی از مهمترین قسمت استفاده از دیکشنری است. چگونه از دیکشنری استفاده کنیم. مایلم از روش سنتی تا روشهای مدرن دیکشنریها و استفاده کردن از آنها را توضیح بدهم؛ اما قبل از آن دو سؤال بسیار مهم:
-ما چند نوع دیکشنری داریم و دیکشنریهای موردعلاقهی من چیست؟
همیشه هر موقع میخواهیم مبحثی از کتاب بخوانیم یا فیلم، آهنگی را نگاه کنیم یا گوش بدیم، قطعا به کلماتی بر خواهیم خورد که نیاز داریم معنی آن را بدانیم و تنها راه یافتن معنی لغت دیکشنری است. فکر میکنم این پاسخ جواب قطعی برای استفاده کردن از دیکشنری است.
مورد تأیید و اصلیترین دیکشنری، دیکشنری انگلیسی به انگلیسی است (من در مورد زبان انگلیسی مثال میزنم). دیکشنریهای بعدی فارسی به انگلیسی یا انگلیسی به فارسی هست که هر دو نوع دوسویه و مجزای آنها در کتابفروشیها موجود است. یک سری از دیکشنریها هستند که مخصوص فعلهای دوتایی سهتایی (phrasal verb) و اصطلاحات هستند. دیکشنریهای مخصوص زبان عامیانه نیز وجود دارد. اخیرا هم دیکشنریهایی را مربوط به رشتههای خاص دیدهام، مثل، رشتههای مهندسی، پزشکی و… .
نمیتوانم گفت، موردعلاقهی من است. دیکشنری انگلیسی به انگلیسی، دیکشنری لانگمن (long man) موردعلاقهی من است و برای فارسی به انگلیسی و انگلیسی به فارسی دیکشنری دوسویهی آریانپور (جلد آبی و زرد دارد) را ترجیح میدهم. دیکشنری بعدی که میخواهم معرفی کنم مخصوص افرادی است که میخواهند از فیلم یا آهنگ را برای یادگیری استفاده کنند. دیکشنری فرهنگ معاصر هزاره است که شامل بهترین فعلهای دوتایی سهتایی، اصطلاحات بسیار پرکاربرد است. من علاقهی زیادی به این دیکشنری دارم؛ و در مورد دیکشنریهای مخصوص هر رشتهای بهتر از در سایتها یا از کتابفروشیها سؤال کنید.
کتابهای دیکشنری معمولا تمام آنها مکانیسم یکسانی رادارند. کتابهای دیکشنری تماما از حروف جداشدهاند، یعنی قبل از باز کردن دیکشنری شما میتوانید با باز کردن قسمتی که اولین حرف کلمهی موردنظر است زمان کمتری را برای پیدا کردن کلمه صرف کنید. شما وقتی هر صفحه از دیکشنری را باز میکنید بالای صفحه یک کلمه و در صفحهی بعد نیز یک کلمه دیگر وجود دارد، این اولین کلمه صفحه و در صفحهی مقابل آخرین کلمه را نشان میدهد. شما بهتر است بهجای دنبال کردن تمام کلمات، به کلمههای بالای صفحه نگاه کنید و با حفظ بودن حروف الفبا بهراحتی میتوانید کلمهی موردنظر را پیدا کنید. یک پیشنهاد دارم برای کسانی که میخواهند کلمهی بیشتری را حفظ کنند، همیشه بعد از پیدا کردن کلمهی موردنظر کلمهی قبل و بعد آن را نیز حفظ کنید این عمل باعث رشد سریع دایره لغات شما خواهد شد.
منظورم انواع الکترونیکی و کتابی آن است. کدامیک از اینها مؤثرتر است؟ هردوی آنها فوقالعاده مفید و مؤثر هستند اما در جای خودشان! اول باید کارهایی آنها را بدانیم. دیکشنریهای الکترونیکی مخصوصا انگلیسی به انگلیسی لانگمن بسیار مفید و عالی هست و نسخههای فارسی به انگلیسی، انگلیسی به فارسی هم خوب هستند. این نوع دیکشنریها سرعت پیدا کردن کلمات را بالا میبرد و دم دست هستند؛ اما بهنوبهی خود مشکلاتی هم دارند.
این دیکشنریها بعضی از اوقات نمیتوانند معنی دقیقی به شما بدهند یا بیشتر آنها (مخصوصا انگلیسی به فارسی و فارسی به انگلیسی) تمامی معنیهای موجود برای کلمه را بیان کرده است ولی هیچ مثالی برای آن نزده است؛ اما دیکشنریهای کتابی برای پیدا کردن کلمه وقت بیشتری را میگیرد؛ اما همیشه با یک جمله مثالهای بیشتری را زده است. مورد دیگری برای دیکشنریهای فارسی به انگلیسی این است که نسخههای معروف کتابی آنها موجود نیست؛ اما اگر فردی کمی حرفهای یا حرفهای هستید دیکشنری الکترونیکی بسیار کارساز است اما اگر اول راه هستید بهتر است از دیکشنری کتابی استفاده کنید اما بازهم میگویم هر دو نوع بسیار مفید و کارآمد هستند.
اولین کتاب، کتاب آموزشی اینترچنج است بااینکه به گفتهی خیلی از دوستان مدرس کتابی قدیمی شده یا چاپ قدیمی است اما باید به شما و آن دوستان بگویم که اکثر کتابهای که بعد از اینترچنج آماده است الهامت عجیب و بسیار شبیه به این کتاب گرفته است. در ضمن در مورد قدیمی بودن آن این است که چند سال یکبار این سری کتابها با ویرایش جدید راهی بازار میشوند.
برای دانلود مکالمههای ضروری این کتاب کلیک کنید!
در مورد کتابهای تخصصیتر برای گرامر، لغات، درک مطلب و … بهتر از کتابهای (English in use) استفاده کنید که برای تمامی قسمتهای زبان انگلیسی نوشتهشده است.
برای جملههای کاربردی و اصلاحات و انگلیسی در مکان مختلف نیز میتوانید از کتابهای گروه خودم یعنی گروه آموزشی راسا استفاده کنید، یا اینکه فایلهای صوتی و تصویری آن را تهیه فرمایید.
برای دیدن کتابهای الکترونیکی مخصوص مکالمه زبان انگلیسی کلیک کنید!
این سؤالی بود که من همیشه در حین یادگیری از خودم، استادم، دوستانم میپرسیدم. بهغیراز کتاب برای یادگیری لغت برای مکالمه زبان انگلیسی چه داریم؟ من جواب این سؤال را با یک جملهی شاید بیمفهوم و خندهدار بدم، «یک کیسهپر از هندزفری خراب!». منظور من چیست؟
یکی دیگر از روشهای یادگیری لغت، جمله و… برای مکالمه زبان انگلیسی گوش دادن به آهنگ و دیدن فیلم است. این روشی یکی از مؤثرترین روشهای یادگیری مکالمه است. شما در هرلحظه میتوانید در زمانهای تمرین کنید که خودتان هم باورتان نمیشود. هنگام رفتن به مدرسه، محل کار، دانشگاه، مهمانی و هزار مکان و فعالیت دیگر شما میتوانید آهنگ (منظورم زباناصلی، یعنی هر رشتهای که دارید میخوانید) یا فایل صوتی مربوط به زبان انگلیسی گوش دهید.
که میتوان با آن صوت گوش داد، تمرین کردن کار سادهای است. دیگر گزینهی فوقالعاده مفید فیلمهای زباناصلی است، بیشک شما یکوقت استراحتی را در روز یا هفته دارید، آنوقت را برای فیلم دیدن و کار کردن روی فیلم بگذارید، به شما اطمینان میدهم که ضرر نخواهید کرد.
در زمانهایی که خودمان باورمان نمیشود میتوانیم برگ برنده را به سمت خودمان عوض کنیم!
آهنگ، فایل صوتی، فیلم زباناصلی یکی از قدرتمندترین ابزار یادگیری زبان هستند.
این سؤال خیلی زیاد تکرار میشود. مگر فیلم به درد میخورد؟ فیلم که برای دیدن ساختهشده نه برای تمرین کردن. یا خیلی از دانشجوها و دوستان من به من میگویند که فیلم خیلی سخت است، من فیلم را متوجه نمیشوم و … از این جملهها یا بهتر بگویم بهانههایی از این قبیل را میآورند. خوب، جواب من به این دسته از دوستان چیست؟
در مرحلهی اول بگویم که فیلم یکی از بهترین موارد برای یادگیری زبان دوم و یادگیری مکالمه زبان انگلیسی است. با فیلم شما بهطورکلی و خیلی ساده با جملههایی که بیشتر در بین مردم کشورهایی که زبان موردنظر را مطالعه میکنید، آشنا خواهید شد. تمام جملههای رسمی و غیررسمی، عامیانه، خیابانی و… را یاد خواهید گرفت.
این است که فیلم به نظر سخت میآید و آسان نیست که بهراحتی فیلمی را متوجه شویم. این مرحله از هر چیزی که بگویید راحتتر است. ما در قرن بیست و یکم زندگی میکنیم، در دورهای که با تکنولوژی همهچیز در دسترس ما است. در اولین قدم شما بهتر است که یک فیلمی که آن را دیدهاید و مایل به تماشای دوبارهی آن هستید را انتخاب کنید (در اولین قدم انیمیشن بهترین گزینه است). بعد نام آن فیلم را در اینترنت پیدا کنید و دنبال زیرنویس زباناصلی آن فیلم باشید، تأکید میکنم زیرنویس زباناصلی آن فیلم. بعد فیلم را برای تمرین کردن، ده دقیقه ده دقیقه تقسیمبندی کنید، در سه مرتبه اول آن فیلم را بدون زیرنویس ببینید و در دفتری که از قبل تهیهکردهاید بنویسید زیر هر خط یک خط برای اشتباهات جا بگذارید.
بعد از سه مرتبه فیلم را با زیرنویس تماشا کنید و اشتباهات خود را بارنگ دیگر اصلاح کنید. در مرحلهی آخر آن ده دقیقه را معنی کنید. بعد از پایان کل فیلم چندین بار دیگر آن را ببینید و نکات گرامری و تلفظ را نیز یادداشت کنید. شما اگر تنها سه فیلم را با رعایت تمام مراحلی که گفتم ببینید، دیگر فیلمهای زباناصلی برای شما آسان شده و در همان مرتبهی اول تمام دیالوگها را متوجه میشوید.
همیشه و همیشه به این موضوع اشاره خواهم کرد، اینکه اگر من زبان انگلیسی را یاد گرفتم و به راحتی مکالمه انگلیسی انجام میدهم، به خاطر آهنگهایی بود که گوش دادم. آهنگها بینظیر هستند، آهنگ دم دستترین روش یادگیری است. چرا؟ با داستانهایی از خودم دلیل آن را میگویم.
ترم یک کلاس زبان بود. هوا سرد بود، دستهایم یخزده بود. بهسختی گوشیام را بیرون آوردم. دکمهی توقف/پخش را فشار دادم، آهنگ متوقف شد، همان لحظه استادم رسید، حدود چهار جلسه گذشته بود، هنوز کمی میترسیدم. باکمی مکث از استاد پرسیدم:
– استاد آهنگ به یادگیری کمک میکند؟ (برق چشمهای استادم هنوز یادم هست)
– اره پسرم. یکی از بهترین روشهایی است که میتوانی از آنها بهخوبی استفاده کنی.
– ذوقزده شده بودم، به حرارتی این مطلب گفت که انگار انرژی زیادی وجودم را گرفت، با هیجان گفتم، استاد، من، من خیلی آهنگهای انریکه (Enrique Iglesias) گوش میدهم، به نظرتان همینجور ادامه بدم؟
– آره، سعی کن متن آهنگ را بنویسی و بعد آن را معنی کنی، بعد که این کار را کردی برگهها را بیاور پیش من تا بهت چند مطلب دیگر را بگویم.
شب همان جلسه، نشستم و متن اولین آهنگ (somebody’s me) را نوشتم، باورتان نمیشود که بگویم چقدر سخت بود اما وقت گذاشتم و آن را نوشتم. جلسهی بعد بردم پیش استادم و گفتم: استاد نوشتم! او برگه را گرفت، اسم آهنگ را وارد گوگل کرد و فقط یک کلمه را اضافه تایپ کرد (lyrics)! متعجب بودم! اما از ترس سؤال نپرسیدم، استاد یک متن را از اینترنت گرفت و گفت خب، بیا گوش بدیم! آهنگ تمام شد، حدود چهل درصد غلط داشتم. خب، من هم آهنگ را متوجه نمیشدم، اما این موضوع یک بحث داشت، یک حرکت به سمت جلو تا به راهدست پیدا کنی.
آیا با چهل درصد غلط متوجه شدن باید دیگر آهنگ گوش نمیدادم؟ قبل از اینکه ناراحت بشوم یا بخواهم گلایه بکنم، استاد پا شد و برایم دست زد و رو کرد به بچههای کلاس و گفت پنج جلسه و تنها چهل درصد غلط! تو نابغهای سجاد! از اینکه همیشه به من لطف داشت و کمی هم بزرگنمایی میکرد اما همیشه همین انگیزه دادنهای استادم بود که من قویتر به سمت جلو میرفتم. این نکته را برای مدرسین زبان گفتم که همیشه به فکر تشویق دانشجوهای خودتان باشید؛ و درنهایت نکته و
بسیار ساده است: قطعا برای اولین بار قرار نیست همهچیز درست و بدونِ دردسر باشد، اما نیاز به راهحل هم دارد. در اولین قدم من رفتم با استفاده از کلماتی که میدانستم و هوش و قدرت شنواییام آن آهنگ را نوشتم و بعد تجربهی استادم وارد ماجرا میشود، مغز کامل درگیر آهنگ شده و تمام اطلاعاتی که داشتم را استفاده کردهام و الان وقت یادگیری مطلب جدیدی است و خداراشکر که قرن بیست و یکم و عصر فناوری زندگی میکنیم. با تایپ یک جمله (lyrics of somebody’s me for Enrique Iglesias) در اینترنت، بینهایت سایت برای من پیشنهاد شد که متن این آهنگ را دارند.
خب الان وقت این است که ببینیم چند مرده حلاج بودیم! متن را نگاه میاندازیم و اشتباهات خود را درست میکنیم. نکتهی مهم این قسمت این است که اول بدونِ استفاده از هیچ منبعی خودمان متن را بنویسیم و بعد دنبال درست بودن آن باشیم و بعدازآن اندازهای آن متن را گوش دهیم تا کل متن را حفظ شویم.
در اولین مرتبه بسیاری از کلمات و جملات را بهراحتی یاد میگیریم، چونکه هم تکرار زیاد است و هم اینکه با وزین بود متن یادگیری و یادآوری آن برای بسیاری از افراد راحتتر است. بعد اینکه در بسیاری از اوقاتی که به نظر ما وقتمان در حال تلف شدن است میتوانیم بهراحتی هم تمرین کنیم و همزمان لذت ببریم، یادتان هست یک کیسهپر از هندزفری خراب؟ این دلیلش بود.
یک مورد دیگر که لازم بهزور است بگویم که امروزه، همهی ما یک گوشی هوشمند با هر نوع سیستمعاملی داریم. اینجا یک برنامهی فوقالعاده را به شما معرفی میکنم که بهراحتی میتوانید به متن اکثر آهنگها دسترسی داشته باشید و آن برنامه (musicxmatch) هست، از آن برنامه لذت ببرید.
موزیک سادهترین، راحتترین راه برای تمرین و یادگیری مکالمه زبان انگلیسی است.
اول متن را بنویسید و بعد دنبال متن آن باشید.
تمرین چندین دفعهی آهنگ موردعلاقهتان برای یادگیری زبان انگلیسی فراموش نکنید.
برنامههای در مورد متن آهنگها را فراموش نکنید، این روش را حتما به دوستانتان که در حال یادگیری یا مشتاق یادگیری زبان هستند بگویید.
اگر در حفظ لغت برای مکالمه زبان انگلیسی ضعیف هستید، این قسمت را از دست ندهید. روشهای بسیار زیادی برای یادگیری و حفظ لغت وجود دارد. از روشهای سنتی گرفته تا روشهای نوین امروزی که بسیاری از مدرسها یا افرادی که در بخش حافظهی کوتاهمدت و بلندمدت فعالیت دارند از آن استفاده میکنند.
یک سوال پرتکرار، مهم و قابلپردازش برای افرادی که میخواهند دایرهی واژگانشان را گسترش بدهند. حالت مغزی ما طوری طراحیشده که نمیتوانیم بگویم حافظهمان ضعیف شده یا نمیتوانیم لغتی را حفظ کنیم به عبارتی در حفظ کردن ضعف داریم. درست است که شاید برای تعدادی حفظ لغت سخت است اما باید نوع یادگیری خودشان را بداند که در ادامه توضیح میدهم. در ابتدای کار میخواهم با افرادی صحبت کنم که میگویند من حافظهام ضعیف شده یا اصلا حفظیام خوب نیست و از این قبیل جملات که اکثر ما شنیدهایم. جواب این عزیزان فقط یک کلمه است «حواسپرتی»! شما باید بدانید موقع خواندن و حفظ کلمه برای یادگیری مکالمه زان انگلیسی چقدر حواسجمعی دارید و آیا واقعا دارید به این کاری که الان انجام میدهید تمام تمرکزتان را میگذارید؟
که مهمترین بخش است. زمانی که تمام تمرکزمان روی آن موضوعی که در زمان حال در حال انجامش هستیم بگذاریم، دیگر مشکلی به اسم ضعیف شدن حافظه، آلزایمر و… نداریم. بهترین روش برای جمعکردن حواس، تمرکز است. خوب، چگونه تمرکز کنیم؟ بسیار ساده است! یک گوشی تلفن همراه، چند عدد موزیک آرامشبخش، یک هندزفری و سه نفس عمیق! بهراحتی میتوانید خودتان را آرام کرده و فعالیت اصلی که حفظ لغت هست را آغاز کنید.
برای یادگیری مکالمه زبان انگلیسی: تمرکز حواس، گوشی تلفن همراه، آهنگ آرامشبخش، هندزفری، سه نفس عمیق!
همانطوری که در قسمت قبل گفتم اولین مرحله تمرکز حواس هست. شما باید تمام تمرکزتان روی کاری باشد که الان در حال انجامش هستید. هر کار دیگری دارید برای بعد از انجام این کار هست یا برای قبل از انجام این کار بوده است.
من همیشه، در کلاسهایم، کارگاهها، مشاورهها و … برای یادگیری مکالمه زبان انگلیسی سعی کردهام حواس فقط در آن جلسه باشد؛ یعنی هر مشکلی که هم داشته باشم باید تمرکز کرده و بهترین خودم را در آن جلسه بگذارم و بعد به مشکل بعدی بپردازم. پس پیشنهادم به شما همین است که هر کاری وقت خودش را دارد.
حالا که باور اشتباه اینکه حفظیام خوب نیست یا مشکل دارم را برطرف کردیم، برویم سراغ اصل مطلب که در مورد حفظ لغت است.
خب، بسیار ساده است. نیمکرهی سمت راست کنترلکنندهی سمت چپ بدنمان است. وظیفهی این نیمکره، عواطف، احساسات، خلاقیت، موسیقی و یادگیری موارد حسی است. نیمکرهی سمت چپ وظیفهی کنترل کردن سمت راست بدن را دارد و وظایف آن، ریاضیات، فلسفه، منطق، ادراک است.
خب، کدام قسمت برای یادگیری مکالمه زبان انگلیسی، حفظ لغت مفید است. بدون شک نیمکرهی سمت راست برای حفظ لغت است. اکثر افرادی که نمیتوانند زود لغت حفظ کنند مشکل کوچکی در این قسمت دارند.
روشهای مختلفی برای حفظ لغت مکالمه زبان انگلیسی داریم، اما هر روشی که استفاده میکنیم نباید از تصویرسازی غافل شویم. در این فصل کامل به آنها میپردازیم، اما همیشه یادتان باشد موقع حفظ هر لغتی باید از تصویرسازی کمک بگیریم تا آن کلمه بهطور کامل در ذهن ما نقش ببند.
نیمکرهی راست: کنترل سمت چپ بدن، احساسات، عواطف، الهامات و …
نیمکرهی چپ: کنترل سمت راست بدن، ریاضیات، فلسفه، ادراک، منطق و …
حفظ کلمه با نیمکرهی راست!
این قسمت میخواهم بیشتر وارد مقدمات حفظ لغت بشویم. روشی که مورد تایید من است را برای شما توضیح میدهم.
من کاملا مخالف حفظ لغت برای مکالمه زبان انگلیسی هستم! منظورم چیست؟
ما نباید لغت را بهتنهایی حفظ کنیم، ما باید لغت را در یک جمله حفظ کنیم! آری، شما باید آن کلمه در یک جمله بگذارید و آن را حفظ کنید. اگر این کلمهی جدید در یک جمله است، همان جمله را یادداشت کرده و حفظ کنید (روشهای یادداشت و نحوهی حفظ کردن را در قسمت بعد توضیح میدهم). بهتر هست قبل از یادداشت کردن، مترادف و متضاد کلمه را هم یادداشت کنید تا تصویرسازی بهتری برای شما رقم بزند. با این کار یا مترادف و یا متضاد کلمه کمک بهتری برای تصویرسازی و مکالمه زبان انگلیسی شما میکند.
الان برای مثال فرض میکنیم میخواهیم کلمه «beautiful» را حفظ بکنیم.
مترادف این کلمه: pretty, gorgeous, stunning, هستند.
متضاد این کلمه: ugly هست.
شما میتوانید یک جمله بسازید که تصویرسازی ذهنی هم داشته باشد.
I see that beautiful house, the ugly street and the stunning girl every day.
یعنی: من آن خانهی زیبا، آن خیابان زشت و آن دختر جذاب را هرروز میبینم.
به نظر شما این کار باعث تصویرسازی نمیشود. تصویری که شما هرروز میتوانید داشته باشید، یک منظره از یکخانه، یک خیابان زشت، یک دختر زیبا؟ منظورم از تصویرسازی این هست. حالا نقش در جمله نوشتن کلمهها چیست؟ کاملا مشخص است که در جمله نوشتن به شما کمک کرده تا تصویرسازی کنید، اگر فقط کلمهها بنویسید برای شما کمکی سخت خواهد بود که آنها را استفاده کنید و به کار بگیرید. پس جمله نوشتن بیشترین استفادهاش برای تصویرسازی ذهنی است.
کلمه بهتنهایی برای مکالمه زبان انگلیسی حفظ نمیکنیم.
جمله نوشتن برای مکالمه زبان انگلیسی فراموش نمیشود.
تصویرسازی کنیم.
مترادف و متضاد به تصویرسازی کمک میکند.
در این قسمت میخواهم چگونه یادداشت کردن را به شما بگویم. روشهای زیادی برای یادداشت نیز داریم، اما روشی که خیلی از آن استفاده میکنم و نتیجه گرفتم، حالت فلش کارت کردن است. اولین قدم بهتر است به مغازهی نوشتافزار رفته و یک بسته کاغذ A4 یا A5 بگیرید و از فروشنده درخواست کنید که بهاندازه یک یا دو کلمه و یک جملهی حدودا هشتکلمهای برای شما فضا درست کند و کاغذها را برش بزند (نیاز به تصویر داریم). بعد شما با هزینهی خیلی کمتر تعداد کاغذهای زیادی را دارید. بعد مهمترین نکته این است که هرگز بههیچوجه جمله و کلمه انگلیسی را با جمله و کلمهی فارسی در کنار هم ننویسید. شما فقط میتوانید هنگام یادگیری منظورم موقع کلاس، معنی کلمات را در کنار جمله یا کلمه یادداشت کنید.
که معنی را در کتاب یا متن اصلی بنویسند و این نکته را به مدرسان بگویم که هرگز موافق نوشتن تلفظ کلمات نیستم و اجازه نوشتن تلفظ کلمات البته به فارسی به دانشجویان نمیدهم، مگر اینکه تلفظ را به دانستن فونتیک بنویسند که این عمل خود یک حرکت مثبت است. بعد آنها باید در خانه تکتک کلمهها را با جملهای در کاغذهای فلش کارتی بنویسید و در قسمت پشت برگه معنی آن را بنویسید. بعد از حدود سه یا چهار دفعه تکرار کلمات شما آن کلمه را حفظ خواهید بود. حالا تعداد جملات و کلمات جدید را در قسمتهای بعدی به شما توضیح خواهم داد. این یکی از بهترین روشها برای یادگیری لغات مکالمه زبان انگلیسی است.
فقط یک تیکه کاغذ که فضای یک کلمه و یک جمله داشته باشد نیاز داریم.
معنی پشت برگه نوشته بشود.
سه تا چهار بار تکرار = حفظ لغت و جمله
بزرگترین مشکل دانشجویان این است که حالا ما خیلی کلمه یاد گرفتهایم، آیا میتوانیم از تمام آنها استفاده کنیم؟
اول قدم این است که شما فعالیت خودتان را شروع کنید، اول کلمه و جمله یاد بگیرید تا بعد آن روی سکه خودش را به شما نشان دهد.
بگذارید مثالی برای شما بزنم. فرض کنید شما میخواهید خانهای بسازید اما ابزاری ندارید، آیا میتوانید خانه را بسازید؟ خب، کاملا مشخص است که نمیتوان خانهای را بدونِ مصالح ساخت، شما باید مصالح داشته باشید تا خانه بسازید. حالا شما یک ماشین مصالح دارید، برای چند روزی میتوانید خانه را بسازید اما وقتی مصالح تمام شود شما نمیتوانید به ساختن خانه ادامه دهید، پس بازهم به مصالح نیاز دارید.
شما باید مصالح آن را آماده کنید، مصالحی چون لغت، گرامر، فونتیک و … ؛ و همیشه باید به دنبال بیشتر کردن آنها باشید. وقتی کلمه جدید حفظ میکنید یعنی توانایی این را دارید که جملهای جدید بسازید (بخشی از خانه را تکمیل کنید). کلمههای جدیدتر باعث میشود که در مکان و موقعیتی قادر به سخن گفتن باشید (اینکه خانه را کمکم تکمیل خواهید کرد).
پس هیچوقت نگویید اگر کلمهای یاد گرفتم میتوانم از آن در مکالمه زبان انگلیسی استفاده کنم یا نه! بدون شک شما قادر به استفاده کردن از آن کلمه خواهید بود. قدم بعدی این است که شما کلمات مکانها موقعیتهای خاص را یاد میگیرید و این یادگیری باعث متمایز شدن سطح زبان انگلیسی شما با دیگر افراد خواهد بود.
بحث بعدی دوستان و دانشجویانی (منظور تمام افرادی است که در حال یادگیری زبان انگلیسی هستند) که زبان یاد میگیرند این است که کلمهها یادشان میرود. در مرحلهی اول اگر یادگیری لغت را با راهکارهایی که گفتم انجام داده باشید بههیچوجه قرار نیست به اینگونه مشکل بربخورید. دلیل آنهم این است که ما لغتها را با تصویرسازی حفظ کردهایم. هر موقع ما میخواهیم از کلمات استفاده کنیم تصویری که ساختیم به ذهنمان میآید، من همیشه این مثال را میزنم: آیا حجم یک فیلم بیشتر است یا آهنگ یا یک تصویر؟
بدونِ شک یک عکس و ذهن ما یک هارد بسیار بزرگ و جادار برای اطلاعات است که قابلدسترس ما هست. بهطورکلی بخواهم برای شما بگویم با استفاده از تصویرسازی مشکلی برای یادآوری کلمات مکالمه زبان انگلیسی نخواهید داشت و مغز ما بهطور خودکار وظیفهی دستهبندی اطلاعات را به عهده دارد و میتوانید در مکانهای خاص کلمات را به یادآورید.
استفاده سریع و درست از کلمات در اولین فرصت است که در قسمت بعد بیشتر و کامل توضیح میدهم، اما انجام این کار باعث میشود که سریع اطلاعات را از حافظهی کوتاهمدت به حافظهی بلندمدت بفرستید. استفاده سریع و زودهنگام از کلمات باعث میشود که زود به حافظهی بلندمدت شما برسد و در قسمت درست دستهبندی مغزتان قرار گیرد؛ و چگونگی سریع استفاده کردن آن را در قسمت بعد از دست ندهید.
موثرترین روش برای به یاد داشتن کلمات مکالمه زبان انگلیسی و به حافظهی بلندمدت فرستادن این است که همان لحظه از کلمه در جمع یا کلاس استفاده کنید. من همیشه به یاد میآورم که استادم وقتی کلمهای را یاد میگرفت آن کلمه را در تمام کلاسهایش استفاده میکرد. همیشه به من میگفت که بهترین راه یادگیری و به یاد داشتن لغتها این است که آن کلمه را اول در جملهای حفظ کنید و بعد تصویرسازی کنید و مرحلهی بعد آن کلمه را همان روز و همان ساعت استفاده کنید. از وقتیکه من این کار را انجام دادم هیچگاه نبود که کلمهی جدید که حفظ میکنم را فراموش کنم و همیشه در کلاسهایم سعی داشتم که این روشها را به دانشجویانم بگویم.
سعی داشتم که آن را همان لحظه در کلاس مطرح کنم و سوالاتی در آن کلمه بپرسم که آن کلمه را در ذهن دانشجویانم قرار بدهم و در کنار آن نیز میتوانستم کلمات بیشتری در آن مورد به دانشجویانم یاد بدهم. در مرحلهی بعد دانشجویان موظف هستند که کلمات را در همان جلسه استفاده کنند و بعدازآن در خانه از آن کلمات استفاده کنند. میتوانید با افراد خانواده، دوستان، خویشاوندانی که زبان انگلیسی را میدانند درخواست کنید تا با شما کار بکند و این بهترین تمرین برای استفاده کلماتی است که همان روز شما یاد گرفتهاید. شاید خیلی از شما عزیزان بگویید که ما نه دوست انگلیسیزبان داریم نه هیچکدام از افراد خانواده و خویشاوندانمان انگلیسی را خوب میدانند، اگر شما جزء این دسته از افراد هستید بهتر است که دو قسمت بعد را از دست ندهید.
این عنوان درست من را یاد دوران دانشجویی خودم انداخت. آن زمان من خوب یادم هست که مثل الان دوست انگلیسیزبان زیادی نداشتم و از همه بدتر فردی بهشدت درونگرا بودم و نمیخواستم یا بهتر بگویم آن زمان اعتمادبهنفس کافی برای ارتباط برقرار کردن برای تمرین کردن مکالمه زبان انگلیسی را نداشتم. افکاری مثل اینکه اگر جملهای را بد بگویم، یا معنی کلمهای را بلد نباشم چه اتفاقات بدی قرار است بیافتد، هنوز به این باور نرسیده بودم که اشتباهات جزئی از یادگیری است و قرار نیست اتفاق خاصی بیافتد. گرچه خوب یا بد من این تفکرات را داشتم، اما راهکارم چگونه بود؟
آن زمان هنوز بهخوبی تبوتاب فضای مجازی داغ نبود و هنوز یکی از قدیمیترین پیامرسانها که واتساپ باشد وجود نداشت؛ اما از همان اول دوست داشتم که با فضای بیرون از کشور چت کنم و افراد را بیشتر بشناسم. آن زمان تازه برنامهی چت نیمباز آمده بود که بر روی گوشیها نصب میشد و آن زمان نیز گوشیها با سیستمعامل اندروید بسیار کم بود و بیشتر گوشی سیستمعامل جاوا یا سیمبین داشتن که خدا را شکر آن برنامه قادر به نصب به روی تمام این سیستمعاملها بود.
چت رومهای متفاوتی از کشورهای متفاوتی داشت. بعد از یادگرفتن کامل این برنامه من مشغول شدم در گشتن در چت رومهای آمریکایی و انگلیسی تا افراد زیادی را پیدا کنم تا قادر باشم با آنها چت بکنم و از کلمات جدید انگلیسیام استفاده کنم. شاید باورتان نشود اما اینیکی از بهترین روشهایی بود که من استفاده کردم و باعث شد که خیلی سریع مشکلاتم را متوجه بشوم و مکان خوبی برای تمرین کردن زبان انگلیسی باشد.
گوشیهای اندروید و زیادشدن فضای مجازی و انواع پیامرسانها شما بهراحتی میتوانید که وارد گروههای زبان شوید و آنجا دوستهای انگلیسیزبان پیداکرده و بهراحتی تمرین کنید؛ و نادرترین دسته از افراد کسانی هستند که نه دوست و آشنایی دارند و یا میلی به فضای مجازی ندارند یا شرایط مالی یا هرگونه چیز دیگری برای ورود به فضای مجازی ندارند بهتر است که قسمت بعد را دنبال کنند که یکی دیگر از تمرینهایی است که بهشدت موثر است!
فرض کنید نه دوست و آشنایی داریم. نه موبایل داریم نه اینترنت و تنها هستیم، اما مشتاق به یادگیری مکالمه زبان انگلیسی هستیم و نیاز به تمرین داریم! چاره کار چیست و چگونه میتوانیم مکالمه انگلیسی را تمرین کنیم. جواب من یک آینه است. آره یک آینه! همیشه میگویند آینه هیچوقت به شما دروغ نمیگوید و آینه نشاندهندهی حقیقت است. شاید این جمله ربطی به بحث الان ندارد اما اصل مطلب این است که بهترین رفیق برای یادگیری آینه است اما چطور؟
شما قطعا از کتاب آموزشی که استفاده میکنید، مکالمههایی دارید که از آنها کلمات جدیدی را یاد میگیرید. همان مکالمه را حفظ کرده یا کتاب را در دست بگیرید و جلوی آینه با ایستید. یک شخصیت مکالمه خود واقعیتان باشید و شخصیت دیگر خود شما که در آینه هست و مکالمه را کارکنید تا حفظ شوید و کلمات جدید آن را یاد بگیرید. روش دیگر این است که سوالاتی را طرح کنید و باز جلوی آینه با ایستید، میتوانید شخصیت خیالی بسازید از خودتان (منظورم خود شما که توی آینه است) آن سوالات را بپرسید و بعد به آن جواب بدهید.
و هیچوقت حرف افراد دیگر برایم مهم نیست که به خود من زدند و یا قرار است به شما بزند مهم یادگیری زبان است و این بهترین روش برای یادگیری است. با این روش نه شما نیاز به حضور فردی دارید و نه نیاز به منتظر بودن و دیگر بهانهای در کار نیست اما همیشه یادتان باشد شرط اول خواستن و یادگیری است اگر واقعا میل زیاد به یادگیری دارید حتما از این روش استفاده کرده و از
نتیجهی حیرتانگیز این روش متعجب خواهید شد، پس این روش را حتما امتحان کنید.
برای گرامر یک مقاله کاملا جدا و کامل داریم که میتوانید از قسمت زیر مطالعه کنید.
مطالعه روش یادگیری گرامر و دانلود ۲ pdf گرامر زبان انگلیسیدر این قسمت میخواهیم چگونگی مطالعه برای یادگیری مکالمه زبان انگلیسی، ساعتهای مطالعه، تعداد ساعتی که برای مطالعه در روز باید صرف شود، کمحوصلگی و موظف بودن برای تمرین کردن را بگوییم و توضیح بدهیم تا بهراحتی ازاینپس تمرین مستمر داشته باشیم! با این فصل با ما همراه باشید!
یکی از پرتکرارترین سوالها این است که روزی چند ساعت باید زبان انگلیسی مخصوصا مکالمه زبان انگلیسی مطالعه کنیم؟ جالب است که همهی ما در اول کار وقتی میخواهیم تازه شروع به درسخوانده یا یادگیری هر زبانی کنیم، میگوییم که ما چندین ساعت در روز وقت میگذاریم، همیشه مطالعه میکنیم و حرفهایی از این قبیل! اما جالب است بدانید نودونه درصد این افراد بعد از یک هفته دیگر حاضر نیستند وقت را برای مطالعه بگذارند. در هر چیزی تعادل و متعادل عمل کردن شرط اول است. باید زمانها را تقسیمبندی کرد!
زیاد به آنها بچسبیم لوس میشوند و دلمان را میزند، اگر هم نخوانیم و به آنها محل نگذاریم، آنها با ما قهر میکنند، پس تعادل لازم است. نه اینکه هفتههای اول به آنها بچسبیم و همیشه و چندین ساعت مطالعه کنیم و بعد از چند هفته میبینیم نتیجهای آنچنان حاصل نشد بیخیال میشویم که این امری درست نیست. یا اینکه اصلا مطالعه نکنیم که بازهم درست نیست. اول باید زمانبندی طوری باشد که ساعتها در روز تقسیم شود، من برای مبتدیها روزی یک تا یک و نیم ساعت را پیشنهاد میدهم که بهتر از در تمامروز اینها را قسمت کنند، در فصلهای نخست توضیح یک ربع یک ربع را دادهام. برای افراد حرفهای روزی نیم ساعت کافی میبینم و یک فیلم و آهنگی را تمرین بکنند که عالی میشود یعنی هم نیم ساعت کتاب و جزوهها را مطالعه کنند و برای سرگرمی یک فیلم زباناصلی ببینند.
روزی یک تا یک و نیم ساعت برای مبتدیها و افرادی که تازه زبان دوم را شروع کردهاند.
روزی نیم ساعت تا یک ساعت هم برای افراد حرفهای!
حرفهایها فیلم را فراموش نکنید!
زمانبندیها در روز تقسیم شود عالی میشود، راز یک ربع!
سوال دیگر این است که از کجا شروع به خواندن کنم. منظور این است که آیا درسهای قبل را هم مرور بکنم یا نه. جواب بسیار ساده است، اگر شما هنگام ورق زدن به درسهای قبل هم نگاهی بیندازید عالی میشود. شما میتوانید که درهای قبل را مثل فیلم جلوی چشمانتان بیاورید، اگر موضوعی هم باشد که ذهن شما درگیر میکند که ممکن است بلد نباشید، بهراحتی میتوانید بامطالعهی کوتاه آن را باز به یاد بیاورید. قبل شروع کردن درس اول بهتر است درسهای قبل را دوره کنید. یا اگر مایل نیستید حداقل هفتهای یکبار گریزی به عقب بزنید تا مطمئن شوید که درس را خوب یاد گرفتهاید. هیچوقت دچار این اشتباه نشوید که درسی را یاد نگرفته و به درس بعدی بروید.
داستانی در مورد ابوالفضل بزنم که اوایل کلاس رفتن به کلاس میآمد و معروف بود به پدربزرگ کلاس! چندین سال به کلاس رفته بود ولی مطالب را درست یاد نگرفته بود! به نظر شما مشکل او چه بود؟ من اشتباهات زیادی را در این کتاب تا به اینجا گفته ولی یکی از مهمترین اشتباهات این اشتباه است که میخواهم به شما بگویم که خیلی از افراد دچار این اشتباه میشوند! خوب به این قسمت توجه کنید.
همکلاسی من یک عادت بسیار بد و مضر داشت که او درسی که خوب یاد نگرفته بود را بیخیال میشد و میگفت بعدا یاد میگیرم، الان لازم نیست! این قسمت که مهم نیست! بارها شده بود که من این را شنیده بودم که میگفتند اینکه مهم نیست، این قسمت را ندانستیم مهم نیست بعدا یاد میگیریم. اینیک اشتباه بزرگ است، زبان انگلیسی زنجیر مانند به هم متصل است، هر قسمتی کاملکنندهی قسمت بعد است، پس نمیتوانیم بگویم که این قسمت مهم نیست، قسمت بعدی را میخوانم بعد به این قسمت برمیگردم.
همیشه درس را خوب یاد بگیرید بعد سراغ درس بعدی بروید. ابوالفضل بیدلیل لقب پدربزرگ کلاس را نداشت، چون آنطور که بایدوشاید درس نمیخواند. دوستان، زبان انگلیسی یا هر زبانی متصلبههم دیگر است، تیکههایی که آموزش داده میشود به هم متصل است، شما پله یک را خوب برندارید، پلههای بعدی هم خوب برداشته نمیشود. داستان همان تا ثریا میرود دیوار کج میشود. پس به خودتان قول بدهید که این اشتباه را تکرار نکنید!
بحث بعدی این است چند روز در هفته بخوانیم؟ جواب سوال: هرروز! بله هرروز. روزی نیم ساعت تا یک ساعت در بیستوچهار ساعت چیزی نیست. بعضی از دانشجویان من میگویند وقت نداریم! من بعد از شنیدن این حرف میخواهم سر خودم یا سر او را محکم به دیوار بزنم. شما اگر یک ماه در زندگی آنها باشید خواهید فهمید که چند روز در ماه را در حال مسافرت و هرروزشان در حال خوشگذرانیهای بیمورد هستند. من مخالف سرگرمی سفر و گردش نیستم. خودم فردی هستم کاملا بیرون رو و گردشی به قول انگلیسیها out door (اَوت دُور) هستم و دوست دارم بیرون باشم و گردش کنم، اما همیشه کتابم، لپتاپ و گوشی تلفن همراهم همراه من است!
بهانههای بیمورد آوردن معنی ندارد. شما ببینید، الان خود من کلاس آنلاین دارم یعنی در هر مکان، زمان و موقعیتی با یک گوشی تلفن همراه و یک هندزفری میتوانید بهراحتی درسهایتان را دنبال کنید. پس این چه بهانهای است که من وقت ندارم. اگر هم وقت نداری بازم میگویم، اولویت شما چیست؟ زبان دوم یادگرفتن سرسری گرفتن ندارد و باید تمرکز روی آن گذاشته شود. حتما باید هرروزه برایش وقت بگذارید و آن را مطالعه کنید. کمی از سرگرمیها و وقت تلف کردنهای بیجا بگذرید و به یادگیری بپردازید. مثالها دراینباره زیاد است و نمیخواهم بحث را بیشتر باز کنم، همهی شما موافق هستید که روزهایی هست که ما بیدلیل وقتمان را تلف میکنیم و هدر میدهیم، از آنها بکاهیم و به مطالعه و یادگیری بپردازیم. امیدوارم این نکته را جدی بگیرید.
دو مسئله را میتوانم اینجا توضیح بدهم. اول دلیل اینکه خسته میشوید. دوم راهحلهایی که میشناسم.
یکی از دلیلهای زود خسته شدن، شرایط بد و بد مطالعه کردن است؛ که اول میگویم پکیجهای زیادی برای تندخوانی هست و میتوانید استفاده کنید و آنها در مطالعه کردنتان استفاده کنید. دلیلهایی مثل اینکه نور کافی نداشته باشید، در محیطی باشید که نور کافی نباشد و نور ناکافی باعث خستگی و سررفتن حوصله میشود. در محیطهایی که شلوغ است، یا محیطهای که صداهای ناخوش میآید همه باعث سررفتن حوصله میشود. شرایط مهم دیگر عدم تمرکز حواس است، این نکته را جدی بگیرید، حواستان باید جمع باشد تا بتوانید بهراحتی مطالعه داشته باشید.
شما میل به یادگیری ندارید؛ یعنی کلن دوست ندارید این درس را ادامه بدید، حرف من این است که شما باید علاقه داشته باشید یادتان میآید که گفته بودم علاقه اولین شرط است، پس اگر علاقه ندارید، همینالان بیخیال یادگیری شوید.
دلیل بعدی میتواند از انتخاب کردن بد ساعت مطالعه باشد. شما باید نوع یادگیری خودتان را متوجه شوید. باید بدانید چه شکل باید مطالعه کنید از کدام قسمت قوی هستید، قبلا توضیح دادهام منظورم از تصویری، شنیداری یا امتحانی بودن است، اینها را حتما باید یاد بگیرید و هر قسمتی که قوی هستید از آن روش مطالعه کنید. از بین روز یا شب هرکدام که میدانید برای شما بهتر است، در آن لحظه مطالعه کنید.
مطالعه کردن را بازی ببینید. بیشتر سمت فیلم و آهنگ بروید، به خودتان حس خوشگذرانان را بدهید. حس خوب به خودتان بدهید، حس خوب مهمترین عامل در زود و خوب پیش رفتن مطالعه است. ذهنتان خالی از هر فکری باشد، چند بار تاکید کردن، تمرکز تمام برای مطالعه باید داشته باشید. مطالعه نیاز به حوصله بالا، حس خوب، حال خوب و تمرکز حواس و همینطور محیط و منطقه مناسب و شرایط مطلوب دارد؛ و دورههای تندخوانی و مطالعه را نیز فراموش نکنید!
شما باید موظف به یادگیری مکالمه زبان انگلیسی باشید. موظف باشید درسها را مطالعه کنید و نتیجهی خوبی حاصل کنید. باید برای خودتان زمان تعیین کنید و حتما خودتان را به انجام آن موظف کنید. مطالعه کردن را سرسری نگیرید؛ یعنی در یک ماه روی کاغذ بنویسید که شما باید مثلا چهار درس را با تمام جزییات یاد گرفته و بعد از گذشت یک ماه این چهار درس را یاد گرفته باشید.. وظیفهی خود را اگر بهدرستی اجرا کنید، دیگر نیاز نیست که نگران یادگیری باشید! وقتی تمام این موارد که گفته شد بهدرستی انجام بشود، یادگیری مکالمه زبان انگلیسی در سه تا شش ماه هیچ دور از انتظار نیست.
نیاز به برنامهریزی دارد، نیاز به مطالعه سر تایم دارد. باید وظیفهی خودتان را به نحوه احسن انجام دهید. دوست من خودت رو نه گول بزن نه شرایط را برای خودت سخت کن، برنامهریزی کن، برنامهریزی را یاد بگیر و مسیر را طی کن! امیدوارم زود این شرایط را خوب یاد بگیرید و شرایط درستی را فراهم کنید.
نویسنده: سجاد شریفیان مدرس زبان انگلیسی
منبع: کتاب خروج اضطراری
دوستان عزیز امیدوارم که از نکتههایی که برای یادگیری مکالمه زبان انگلیسی گفته شده خوب استفاده کنید.
طبیعتا مکالمه زبان انگلیسی بدون ابزار مناسب امکانپذیر نیست. راسا زبان برای شما یک محصول عالی برای مکالمه انگلیسی در نظر گرفته است که با آن میتوانید زبان انگلیسی خودتان را به مرحلهای ممتاز برسانید. میتوانید پیچ و خم مکالمه را در قسمت زیر تهیه کنید و مکالمه زبان انگلیسی را یاد بگیرید.
مینی دوره رایگان
مکالمه انگلیسی در سفر
همین الان مکالمات در فرودگاه، رستوران هتل و تاکسی را یاد بگیرید. به همراه یک جلسه از پکیج اصلی مکالمه در مورد معرفی خودتان و دیگران