بروزرسانی شده در 29ام دی , 1402
در این آموزش رایگان زبان انگلیسی میخواهیم معنی say | گذشته say | جمله با say در انگلیسی یاد بگیریم، پس سلام به همراهان گروه آموزشی راسا و علاقهمندان به یادگیری زبان انگلیسی و مخصوصا دوستانی که به آموزشهای”کلمات پرکاربرد انگلیسی” علاقه دارند. به فایل صوتی زیر گوش بدید.
معنی say | گذشته say | جمله با say
say (v): to pronounce words or sounds, to express a thought, opinion, or suggestion, or to state a fact or instruction
معنی say به فارسی برای تلفظ کلمات یا صداها، بیان یک فکر، نظر یا پیشنهاد، یا بیان یک واقعیت یا دستورالعمل و فعل است.
گذشته فعل say:
و سه حالت فعل say و گذشته فعل say :
حال say | Ingدار say | گذشته say | P.P say |
say | saying | said | said |
Use “say” in a sentence
جمله با say در انگلیسی و مثال:
Listen carefully to what I say.
با دقت گوش کن چی میگم
No matter what he says, don’t trust him.
مهم نیست که او چه می گوید، به او اعتماد نکنید.
Just say yes or no.
فقط بگو بله یا نه.
I have nothing to say.
چیزی برای گفتن ندارم.
There’s nothing left to say.
هیچ چیز واسه گفتن نمونده.
Let me say it in plain English: you’re fired.
بگذارید به زبان انگلیسی ساده بگویم: شما اخراج شدید.
I don’t quite understand what you are saying.
من اصلا متوجه نمیشم چی میگی
I don’t want what I’m about to say to be recorded.
من نمی خواهم آنچه را که می خواهم بگویم ضبط شود.
معنی say | گذشته say | جمله با say
Can you say the alphabet in reverse order?
آیا می توانید حروف الفبا را به ترتیب معکوس بگویید؟
He left the room without saying a word.
بدون هیچ حرفی از اتاق خارج شد.
I think what he says is absolute rubbish.
من فکر می کنم چیزی که او می گوید یک مزخرف مطلق است.
What did she say?
چی گفت؟
Listen carefully to what I say.
با دقت گوش کن چی میگم
I wonder what he will say.
تعجب می کنم که او چه خواهد گفت.
معنی و عبارتهای say در زبان انگلیسی
say 1 / seɪ / S1 W1 verb says / sɛz / , said / sɛd / , saying
express a thought, opinion, explanation etc. in words:
ایده ،فکر، توضیحی را رساندن
What did you say?
تو چی گفتی
[ transitive not in passive ] to give information in written words, numbers, or pictures :
اطلاعاتی راجع به کلمات نوشته شده، شمارهها یا تصاویر دادن
What does the letter say?
نامه چی میگه (محتوای نامه چیست)
[ transitive ] used to explain what you mean, or to find out what someone else means :
موقعی که بخوای توضیح بدی و منظور خودت را برسانی، یا اینکه متوجه منظور کسی دیگر بشی
What are you trying to say?
سعی ات چیه چی رو میخوای برسونی
[ intransitive, transitive not in progressive ] to tell someone to do something or tell them what they are allowed to do
معنی say to do something به فارسی
به کسی بگی که کاری را انجام بده یا اینکه بهشون بگی که مجازند چه کاری را انجام بدهند
She said to give her a call when we get to the hotel.
او گفت که بهش زنگ بزنیم وقتی ما به هتل رسیدیم
say something to yourself to think something:
چیزی را به خودت گفتن اونجوری که از ذهنت میگذرد
I said to myself, “That can’t be right.”
من به خودم گفتم اون نمیتونه درست باشه
[ transitive ] to speak the words of the play, poem, prayer, etc. :
کلمات بازی ،شعر و دعا را گفتن
I’ll say a prayer for you.
من برات دعا خواهم کرد
معنی Say something to somebody’s face به فارسی
to make a remark that is negative or not nice directly to the person that the remark is about:
چیزی را توی روی کسی گفتن (چیز منفی یا چیزی که خوب نیست)
He wants me to leave, but he’s too nice to say it to my face.
او ازم میخواد که برم، ولی او انقدر خوبه که توی روم نمیگه (جلوی روم نمیگه، توی صورتم نمیگه)
[ transitive ] to express an opinion that a lot of people have :
ایده که خیلی از مردم اونو دارن را رسوندن، بیان کردن
Experts say that the painting is by a German artist.
متخصصان میگویند که نقاشی توسط یک هنرمند آلمانی کشیده شده
to say nothing of something
used to say that you have described only some of the bad points about something :
He gave her clothes and a car, to say nothing of the jewelry.
say your piece
to give your opinion about something, especially when you are annoyed about something
نظر دادن راجع به چیزی مخصوصا وقتی که اون چیز روی مختون هستش
Let’s just say
used when you do not want to give any details about something, usually because it is an important secret or the details are very bad or boring :
Let’s just say he wasn’t very happy.
بهتره بگیم او خیلی خوشحال نبود
جمله با say
who says (that)…?
used to say that you do not agree with a statement, opinion etc. :
جایی که با ایده و نظری کسی موافق نیستی
Who says Tommy and I are still going out?
کی میگه که من و تامی هنوز با هم بیرون میریم
says who?
said when you do not believe what someone has said, and you want to know who has suggested that this is true :
“You can’t go in there.” “Says who?”
Anything/whatever you say
used to tell someone that you agree to do what they want, accept their opinion etc., especially because you do not want an argument :
جایی که با چیزی موافقت میکنید بخصوص وقتی که نمیخواهید جر و بحث داشته باشید
“Let’s paint the room orange.” “Anything you say, dear.”
بیا اتاق را نارنجی رنگ کنیم. هر چی تو بگی عزیزم
You can say that again
used to say that you completely agree with someone :
جایی که کاملا صد در صد با کسی موافق هستید
“We’re too old for this.” “You can say that again.”
ما برای این خیلی مُسن هستیم. کاملا باهات موافقم
I can’t say (that)
used to say that you definitely do not think or feel something :
جایی که مطلقا چیزی حس نمیکنی و فکری راجبش نداری
I can’t really say that I enjoyed the experience.
من چیزی متوجه نشدم از تجربم لذت بردم
جمله با say در زبان انگلیسی
I have to say
used to emphasize what you are saying :
جایی که راجب چیزی که داری میگی تایید بیشتری داری
I have to say I wasn’t very impressed.
باید بگم که من تحت تاثیر قرار نگرفتم
who can say? also who’s to say?
used to say that no one can know something for certain :
جایی که میگی کسی در مورد چیزی قطعا مطمئن نیست
It’s unlikely that he’ll be successful, but who can say?
او شانس موفق شدنش کمه، ولی چه میدونیم
what do you say?
a) used to ask someone if they agree with a suggestion :
جایی که تأییده کسی را در مورد حرفت میگیری
Let’s go for a ride. What do you say?
بریم سواری. نظرت چیه
say what?
slang used when you have not heard something that someone said, or when you cannot believe that something is true
جایی که چیزی را میشنوی و باور نمیکنی که واقعی باشه و میگی چی گفتی از تعجب
(just) say the word
used to tell someone they have only to ask and you will do what they want :
Just say the word and I’ll get rid of her.
when all is said and done!
used to remind someone about an important point that they should remember :
جایی که مسالهای مهم را به کسی که باید بیاد بیاره اون مساله را یادآور میشی
When all is said and done, she’s still part of our family.
یادت باشه او هنوز قسمتی از خانواده ما است
To say the least
used to say that you could have described something, criticized someone, etc. a lot more severely than you have :
These maps are difficult to understand, to say the least.
معنی say در زبان انگلیسی
you said it
a) used to say that you agree with someone :
جایی که میخوای موافقت خودت را با کسی ابراز کنی
“That was hard!” “You said it!”
سخت بودااا. گفتی تو
I’ll say
used to agree or say yes strongly
جایی که میخوای موافقت کنی یا خیلی محکم بله بگی
what do you have to say for yourself? used to ask someone for an explanation when they have done something wrong
از کسی توضیح خواستن بابت کار اشتباهی که انجام داده
Say no more Also enough said
used to say that there is no need to say anymore because you already understand everything even though it was not said directly
نیاز نباشه چیز بیشتری بگی وقتی متوجه همه چیز شدی با اینکه مستقیم حرف بهت زده نشده
I’d rather not say
used when you do not want to tell someone something :
جایی که نمیخوای چیزی به کسی بگی
“Where were you last night?” “I’d rather not say.”
دیشب کجا بودی. چیزی نمیگم(ترجیح میدم نگم)
امیدوارم معنی say و جمله با say و گذشته say در زبان انگلیسی را یاد بگیرید و امیدوارم خیلی در این زمینه به شما کمک میکند، پس هر گونه سوال از راسا زبان دارید در قسمت کامنت یا نظرات از ما پرسید و ما در صفحههای مجازی راسا نیز دنبال کنید. در قسمتهای بعدی هم تصاویر از آموزشهای بیشتر سایت راسا زبان هست که میتوانید از آنها استفاده کنید و زبان انگلیسی خودتان را بهبود ببخشید.
حتما دیگر آموزشهای ما را ببینید..
منبع: گروه آموزشی راسا آموزشهای دیگر ما که در زمینههای گرامر جملات پر کاربرد شاه کلید مکالمه راسا فریز عبارات رایج در انگلیسی و مکالمات روزمره را مطالعه کنید.
تمام افعال بیقاعده در انگلیسی
سمت راست بالاترین امتیاز است! چپ کمترین!
میانگین امتیاز تعداد آرا
تا به حال رای داده نشده است. اولین نفر باشید!
10 دیدگاه برای “معنی say | گذشته say | جمله با say ”
خیلی عالی و کامل بود مرسی
مرسی از شما
با زبانی ساده توضیح داده شده خیلی خوب بود
سپاسگزارم
چقدر مفید و پر کاربرد بود این مقاله. سپاس از زحمات شما استاد
مرسی از شما
کامل و عالی بود. مرسی عالی بود
سپاس از شما
کامل بود مرسی. خیلی کامل و عالی بود!
مرسی از شما