معنی cut | جمله با cut

سجاد شریفیان

دانلود ویدئو

معنی cut | جمله با cut

معنی cut | جمله با cut

بروزرسانی شده در 6ام شهریور , 1402

در این آموزش می‌خواهیم معنی cut | جمله با cut در انگلیسی یاد بگیریم، پس سلام به همراهان گروه آموزشی راسا و علاقه‌مندان به یادگیری زبان انگلیسی و مخصوصا دوستانی که به آموزش‌های”کلمات پرکاربرد انگلیسی” علاقه دارند. به فایل صوتی زیر گوش بدید.



معنی cut | جمله با cut

cut (v, n): to break the surface of something, or to divide or make something smaller, using a sharp tool, especially a knife; an injury made when the skin is cut with something sharp

معنی cut به فارسی شکستن سطح چیزی یا تقسیم یا کوچکتر کردن چیزی با استفاده از ابزار تیز مخصوصاً چاقو. آسیبی که هنگام بریدن پوست با چیزی تیز ایجاد می شود و اسم و فعل است.

و سه حالت فعل cut:

حال cost Ingدار cost گذشته cost P.P cost
cut cutting cut cut

 

Use “cut” in a sentence

جمله با cut در انگلیسی و مثال:

How do you want your hair cut?

چگونه می خواهید موهای خود را کوتاه کنید؟

I need a sharp knife to cut them out.

برای بریدن آنها به یک چاقوی تیز نیاز دارم.

She cut the sandwiches into triangles.

ساندویچ ها را به صورت مثلث برش داد.

Where did you get your hair cut?

موهاتو از کجا کوتاه کردی؟

He cut the advertisement out of the newspaper.

آگهی را از روزنامه قطع کرد.

I need a pair of scissors to cut this paper.

برای بریدن این کاغذ به یک قیچی نیاز دارم.

Where did you get your hair cut?

موهاتو از کجا کوتاه کردی؟

معنی cut | جمله با cut

We’re trying to cut down expenses.

ما سعی می کنیم هزینه ها را کاهش دهیم.

I need a pair of scissors to cut this paper.

برای بریدن این کاغذ به یک قیچی نیاز دارم.

They cut out all the sex scenes.

آنها تمام صحنه های جنسی را قطع کردند.

The doctor advised him to cut down on drinking.

دکتر به او توصیه کرد که نوشیدن را کاهش دهد.

.


معنی cut | جمله با cut

Phrasal verb (cut)

Cut across

تاثیر مساله یا مشکلی بر گروهی ویا بر مردم

Domestic violence seems to cut across society

به‌نظر می‌رسد خشونت داخلی بر روی جامعه تاثیر می‌گذارد

Cut away

بُریدن قسمتی از چیزی که ضروری و لازم نیست

Cut away all the dead wood

کُل چوب استفاده شده را بِبُر

Cut back on

کم کردن مقدار مصرف چیزی

Try to cut back on foods containing wheat

سعی کنید غذاهای شامل گندم را کم مصرف کنید

Cut down

کاهش در مقدار چیزی

Installing double-glazing will cut down the noise from traffic

نصب پنجره دوجداره صدای ترافیک را کم می‌کند



معنی cut | جمله با cut

Phrasal verb (cut)

Cut in

وسط حرف کسی پریدن، حرف کسی را قطع کردن

Patrick cut in again. What shall I do?

پاتریک دوباره پرید وسط حرف. من باید چیکار کنم؟

Cut in on

حرف کسی را قطع کردن

Sorry to cut in on you, but I don’t understand

معذرت می‌خوام حرفت را قطع می‌کنم، ولی من متوجه نمی‌شم

Cut off

قطع شدن، جدا شدن چیزی از جایی

One of his fingers was cut off in the accident

یکی از انگشتان او در تصادف قطع شده

Cut off

قطع شدن آب، برق، گاز

The gas had been cut off

گاز قطع شده بود



معنی cut | جمله با cut

Phrasal verb (cut)

Cut off

وسط حرف کسی پریدن، قطع کردن حرف کسی

Emma cut him off in mid-sentence

اِما صحبت او را در وسط جمله قطع کرد

Cut out

حذف کردن یا برداشتن چیزی

The cancerous cells had to be cut out

سلول‌های سرطانی باید برداشته می‌شدند

Cut out

حذف کاری یا چیزی از رژیم غذایی

Pregnant women must cut out alcohol

خانوم‌های باردار باید الکل را از رژیم غذایی حذف کنند

Cut out

پیشگیری از رسیدن نور، صدا یا چیزی به جایی

Sunglasses cut out harmful UV rays from the sun

عینک آفتابی جلوی رسیدن اشعه مضر UV خورشید را می‌گیرد



معنی cut | جمله با cut

Phrasal verb (cut)

Cut up

خرد کردن، تکه‌تکه کردن چیزی

Could you cut the pizza up, please

میشه پیتزا را تکه‌تکه کنی لطفا

Cut up

ویراژ دادن جلو وسیله نقلیه دیگر

Some idiot cut me up on the motorway

یکسری احمق جلوی من توی مسیر موتور رو ویراژ دادند

Cut class

عمدا غیبت کردن در کلاس

Cut sb dead

عمدا خود را به ندیدن زدن



معنی cut | جمله با cut

Phrasal verb (cut)

Cut sb to the bone

به کسی زخم زبون زدن

Cut your own throat

رفتاری که به خودت لطمه بزنی

It cuts both ways

چیزی که هم اثر منفی و هم مثبت داشته باشد

Cut your coat according to your cloth

پا را اندازه گلیم دراز کردن(در مورد مسائل مالی)

To cut a long story short

سر اصل مطلب رفتن

Cut sb down to size

حد کسی را مشخص کردن

Cut off your nose to spite your face

از سر عصبانیت کاری که به ضرر خود بودن را انجام دادن


امیدوارم معنی cut را یاد بگیرید و امیدوارم خیلی در این زمینه به شما کمک می‌کند، پس هر گونه سوال از راسا زبان دارید در قسمت کامنت یا نظرات از ما پرسید و ما در صفحه‌های مجازی راسا نیز دنبال کنید. در قسمت‌های بعدی هم تصاویر از آموزش‌های بیشتر سایت راسا زبان هست که می‌توانید از آن‌ها استفاده کنید و زبان انگلیسی خودتان را بهبود ببخشید.
حتما دیگر آموزش‌های ما را ببینید..


سه هزار کلمات پرکاربرد انگلیسی

سه هزار کلمات پرکابرد انگلیسی

[irp]

تمام افعال بی‌قاعده در انگلیسی

تمام افعال بی‌قاعده در انگلیسی


 

سمت راست بالاترین امتیاز است! چپ کمترین!

میانگین امتیاز تعداد آرا

تا به حال رای داده نشده است. اولین نفر باشید!

آموزش پیشنهادی راسازبان

دوره ۱۳۰ ویدئو راسازبان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

تلفن همراه *

افعال بی‌قاعده در زبان انگلیسی

افعال بی‌قاعده انگلیسی

تمام افعال بی‌قاعده را برای همیشه یاد بگیرید!

۹۹ هزار تومان

فقط ۶۳ هزار تومان

شاه کلید مکالمه راسا زبان

شاه کلید مکالمه انگلیسی

سخت انگلیسی رو مکالمه میکنی؟
با ۶۰۰ شاه کلید هزاران جمله بسازید و راحت مکالمه کن!
در ۵ سطح و ۳۱ قسمت ویدئویی و صوتی!

۶۹۹ هزار تومان

فقط ۳۹۹ هزار تومان