بروزرسانی شده در 9ام خرداد , 1403
در این آموزش رایگان زبان انگلیسی میخواهیم مکالمه خاطرات کودکی در انگلیسی یاد بگیریم، پس سلام به همراهان گروه آموزشی راسا و علاقهمندان به یادگیری زبان انگلیسی و مخصوصا دوستانی که به آموزشهای”مکالمات روزمره” علاقه دارند.
مکالمه خاطرات کودکی در انگلیسی
Did you have a happy childhood?
Yes, I did. I enjoyed playing hide and seek with my peers.
دوران کودکی شادی داشتی؟
بله، انجام دادم. من از بازی قایم با شک با همسالانم لذت می بردم.
Did you experience your childhood in a city or the countryside?
I spent my childhood in a rural area where I could see vast rice fields.
دوران کودکی خود را در شهر یا روستا (کانتری ساید میشه قسمت خارج از شهرهای شلوغ) تجربه کردید؟
دوران کودکی ام را در یک منطقه روستایی گذراندم که می توانستم مزارع وسیع برنج را ببینم.
Did you usually skip class when you were a child?
Yes, I did, and many of my friends did, too.
آیا در دوران کودکی معمولاً کلاس را ترک میکردید (پیچوندن کلاس)؟
بله، من انجام دادم، و بسیاری از دوستانم نیز همین کار رو میکردند.
Who were you with when you were a child?
I was with my beloved family.
وقتی بچه بودی با کی بودی؟
من در کنار خانواده عزیزم بودم.
What did you want to be when you were a child?
I dreamed of being a fashion designer.
بچه که بودی میخواستی چیکاره بشی؟
من آرزو داشتم طراح مد باشم.
مکالمه خاطرات کودکی در انگلیسی
Who did you love the most when you were a child?
I loved my mom the most since she was always there and took care of me.
وقتی بچه بودی چه کسی را بیشتر دوست داشتی؟
من مادرم را بیشتر از همه دوست داشتم چون او همیشه آنجا بود و از من مراقبت می کرد.
Who was your childhood hero?
Zoro! he took money from the rich and gave it to the poor.
قهرمان کودکیت که بود؟
زورو، از ثروتمندان پول میگرفت و به فقرا میداد.
What reminds you of your childhood?
Green rice fields which I happen to see everywhere remind me of my beautiful childhood.
چه چیزی شما را به یاد دوران کودکی تان می اندازد؟
مزارع برنج سبزی که اتفاقاً همه جا می بینم مرا یاد دوران زیبای کودکی ام می اندازد.
Did you change a lot when you grew up?
Yes, of course. I’m more mature now both physically and mentally.
وقتی بزرگ شدی خیلی تغییر کردی؟
بله حتما. الان هم از نظر جسمی و هم از نظر روحی بالغ تر شده ام.
Why is childhood important?
Because it shapes people into who they will become.
چرا دوران کودکی مهم است؟
زیرا افراد را به شکلی که خواهند شد شکل می دهد.
مکالمه انگلیسی رز و جنی در مورد خاطرات کودکی از یک اتفاق جالب و دیدنی
Scene: Rose and Jenny are sitting on a park bench, reminiscing about their childhood memories.
صحنه: رز و جنی روی نیمکتی در پارک نشستهاند و خاطرات دوران کودکی خود را مرور میکنند.
Rose: Remember that summer when we were kids and we went camping with our families?
Jenny: Oh yeah! That was so much fun. We were so little then.
رز: یادت هست اون تابستونی که بچه بودیم و با خانوادههامون به کمپینگ رفته بودیم؟
جنی: اوه بله! خیلی خوش گذشت. اون موقع خیلی کوچولو بودیم.
Rose: I remember we spent the whole day swimming in the lake and roasting marshmallows over the campfire.
Jenny: And we told ghost stories in the dark. I was so scared, but I didn’t want to miss out on any of the fun.
رز: یادمه که کل روز رو توی دریاچه شنا میکردیم و روی آتیش اردوگاه مارشملو کباب میکردیم.
جنی: و شبها توی تاریکی داستانهای ترسناک تعریف میکردیم. خیلی میترسیدم، ولی نمیخواستم هیچکدوم از اون تفریحات رو از دست بدم.
Rose: Me too! I remember one night we saw a shooting star. We made a wish together.
Jenny: What did you wish for?
رز: منم همینطور! یادمه یه شب یه ستاره دنبالهدار دیدیم. با هم آرزو کردیم.
جنی: چی آرزو کردی؟
Rose: I can’t remember exactly, but I think I wished for us to always be friends.
Jenny: Well, that wish came true! We’ve been friends for so long.
رز: دقیق یادم نیست، ولی فکر کنم آرزو کردم که همیشه دوست باشیم.
جنی: خب که آرزو برآورده شد! خیلی وقته که با هم دوستیم.
Rose: I know. I’m so grateful for our friendship.
Jenny: Me too.
[They both laugh.]
رز: میدونم. من خیلی از دوستیمون ممنونم.
جنی: منم همینطور.
[هر دوی آنها میخندند.]
Rose: Those were some of the best times of my life.
Jenny: Mine too. I’ll never forget them.
[They sit in silence for a moment, enjoying the memories.]
رز: اونها از بهترین روزهای زندگیم بودن.
جنی: منم همینطور. هیچوقت فراموششون نمیکنم.
[برای لحظهای در سکوت مینشینند و از خاطرات لذت میبرند.]
Rose: I’m so glad we grew up together.
Jenny: Me too. We’ve been through so much together.
رز: خیلی خوشحالم که با هم بزرگ شدیم.
جنی: منم همینطور. خیلی چیزها رو با هم تجربه کردیم.
Rose: I know we’ll always be there for each other.
Jenny: Always.
رز: میدونم که همیشه کنار هم خواهیم بود.
جنی: همیشه.
[They hug.]
[همدیگر را در آغوش میگیرند.]
Rose: I love you, Jenny.
Jenny: I love you too, Rose.
[They sit back down on the bench and continue talking.]
رز: دوستت دارم، جنی.
جنی: منم دوستت دارم، رز.
[روی نیمکت مینشینند و به صحبت ادامه میدهند.]
تمرین آموزش: مکالمه خاطرات کودکی در انگلیسی
مکالمات این قسمت رو با نام و علایق خودتان تغییر بدید و تمرین کنید تا مکالمه انگلیسی در ذهن شما روانتر شود!
آموزشهای بیشتر در اینستاگرام راسا زبان دنبال کنید!
سمت راست بالاترین امتیاز است! چپ کمترین!
میانگین امتیاز تعداد آرا
تا به حال رای داده نشده است. اولین نفر باشید!
1 thoughts on “مکالمه خاطرات کودکی در انگلیسی”
خیلی خوب بود. مخصوصا اون قسمت متن انگلیسی در مورد خاطرات کودکی عالی بود. مرسی از راسا زبان