بروزرسانی شده در 21ام اسفند , 1401
در این آموزش رایگان زبان انگلیسی اصطلاحات شادی و غم در انگلیسی را یاد بگیریم، این سری آموزشها اصطلاحات کاربردی را از دست ندید و ویدئو زیر رو تماشا کنید.
برای اینکه ویدئو بهتر دیده بشه تمام صفحه کنید
اصطلاحات شادی و غم در انگلیسی
On cloud nine
معنی On cloud nine در انگلیسی روی ابرها بودن هست.
To be extremely happy or excited.
فوق العاده شاد یا هیجان زده بودن.
جمله و مثال با On cloud nine:
Jack was on cloud nine when his girlfriend said ‘yes’ to his proposal.
جک روی ابرها بود که دوست دخترش به خواستگاری او «بله» گفت.
‘Congratulations on your promotion. How do you feel now?’ ‘Thanks. I’m on cloud nine!’
‘تبریک بابت ترفیع شما. الان شما چه احساسی دارید؟’ سپاس. من روی ابرها هستم!
Nancy was on cloud nine when she saw her family after two years abroad.
نانسی روی ابرها بود که پس از دو سال خارج از کشور خانوادهاش را دید.
Make one’s day
معنی Make one’s day روز کسی رو ساختن هست.
To make someone feel very happy.
برای اینکه کسی احساس شادی و خوشی کند.
جمله و مثال با Make one’s day:
This birthday surprise really made my day.
این سورپرایز تولد واقعا روزم را ساخت.
Hanging out with Alex after such a long time really made my day.
معاشرت با الکس بعد از مدت طولانی واقعا روزم را ساخت.
Today Tom proposed to me, which made my day.
امروز تام از من خواستگاری کرد که روزم را رقم زد.
Not the end of the world
معنی Not the end of the world در انگلیسی آخر دنیا که نرسیده.
Used when you try to stop someone from having negative thoughts by saying that it’s not the worst thing that could happen.
زمانی استفاده می شود که سعی میکنید با گفتن اینکه این بدترین چیزی نیست که ممکن است اتفاق بیفتد، از داشتن افکار منفی جلوگیری کنید.
جمله و مثال با Not the end of the world:
Don’t worry about the debt. It’s not the end of the world
نگران بدهی نباشید این آخر دنیا نیست.
Failing a test is not the end of the world. Come on! Let’s try a second time.
شکست در آزمون پایان دنیا نیست. بیخیال! بیا برای بار دوم تلاش کنیم.
We’ll be very upset if we don’t win the contest but ultimately it’s not the end of the world.
اگر در مسابقه برنده نشویم بسیار ناراحت خواهیم شد اما در نهایت این پایان دنیا نیست.
Feel blue/have the blues
معنی Feel blue/have the blues در انگلیسی احساس غم و افسردگی داشتن
To feel sad or depressed.
احساس غمگینی یا افسردگی.
جمله و مثال با Feel blue/have the blues:
He’s been feeling blue since the day she left.
از روزی که او رفت احساس غم داشت.
I’m such a sensitive person, I usually feel blue on gloomy days.
من خیلی آدم حساسی هستم، معمولاً در روزهای تاریک (غم و سرد زندگی) احساس افسردگی دارم.
The little girl had the blues for years after seeing her family being burned in the fire.
دختربچه سالها احساس غم و افسردگی داشت پس از دیدن خانوادهاش که در آتش سوخته بود.
Face like a wet weekend
معنی Face like a wet weekend در انگلیسی خیلی درب و داغون به نظر برسی (مثل صبح شنبه)
To look miserable.
بدبخت به نظر رسیدن
جمله و مثال با Face like a wet weekend:
‘Are you alright? You have a face like a wet weekend.’
‘خوبید؟ خیلی ناراحت و پکر نظر میای.’
He had a face like a wet weekend since his company went bankrupt.
او از زمانی که شرکتش ورشکست شد، ناراحت و داغون شد.
‘Hey, you have a face like a wet weekend. Come on! Things will get better if you try harder.’
«هی، داغون به نظر میرسی. بیخیال! اگر بیشتر تلاش کنی اوضاع بهتر خواهد شد.’
Get a (real) kick out of something
معنی Get a (real) kick out of something به فارسی کیف چیزی رو بردن است.
To enjoy something very much.
برای لذت بردن از چیزی بسیار.
جمله و مثال با Get a (real) kick out of something:
I get a kick out of art.
من واقعا از هنر لذت میبرم.
They get a kick out of traveling.
آنها از سفر کردن کیف میکنن.
He gets a kick out of football. He’s a big fan of Cristiano Ronaldo.
او از فوتبال لذت میبرد (کیف میکنه). او از طرفداران پر و پا قرص کریستیانو رونالدو است.
On top of the world
معنی On top of the world به فارسی خیلی خیلی شاد بودن یا در پوست خود نگنجیدن است.
To feel extremely happy.
فوق العاده احساس شادی داشتن
جمله و مثال با On top of the world:
Jack was on top of the world when Marry accepted his invitation to dinner.
وقتی مری دعوت او را برای شام پذیرفت، جک توی پوست خودش نمیگنجید.
People were on top of the world when the national football team won.
وقتی تیم ملی فوتبال پیروز شد مردم خیلی خیلی خوشحال بودند.
She was on top of the world when her little baby, Tom, was born.
زمانی که نوزاد کوچکش تام به دنیا آمد، او توی پوست خودش نمیگنجید.
In seventh heaven
معنی In seventh heaven به فارسی در آسمون هفتم بودن است.
To feel extremely happy.
احساس شادی فوق العاده
جمله و مثال با In seventh heaven:
She was in seventh heaven when she won the lottery.
وقتی در لاتاری برنده شد در آسمان هفتم بود.
Jessica wasin seventh heaven when she was promoted to manager.
جسیکا زمانی که به عنوان مدیر ارتقا یافت در آسمان هفتم بود.
He was in seventh heaven when Marina admitted that she loved him.
او در آسمان هفتم بود که مارینا اعتراف کرد که او را دوست دارد.
Over the moon
معنی Over the moon به فارسی پوست خود نگنجیدن خیلی خوشحال بودن است.
To feel extremely happy.
احساس شادی فوق العاده
جمله و مثال با Over the moon:
Beth is over the moon about her new laptop.
بث در مورد لپتاپ جدیدش خیلی خوشحال است.
I am over the moon about my trip to Antalya in June.
من بخاطر سفر ژوئن به آنتالیا خیلی خوشحال هستم.
My sister was over the moon when she was declared the beauty pageant winner.
خواهرم توی پوست خودش نمیگنجید که برنده مسابقه زیبایی اعلام شد.
Have a whale of a time
معنی Have a whale of a time به فارسی خیلی خوش گذشتن است.
To have a lot of fun.
خیلی خوش گذشتن.
جمله و مثال با Have a whale of a time:
We had a whale of a time at the party last night.
دیشب در مهمانی خیلی بهمون خوش گذشت و حال داد.
‘I had a whale of a time in Berlin. See you soon!’
من در برلین خیلی بهم خوش گذشت. به زودی میبینمت!’
I hope you have a whale of a time abroad. Take care!
امیدوارم در خارج از کشور بهت حسابی خوش بگذره. مراقب باش!
Let one’s hair down
معنی Let one’s hair down در فارسی از استراحت کردن و لذت بردن هست.
To relax and enjoy oneself.
استراحت و لذت بردن از خود.
جمله و مثال با Let one’s hair down:
‘Tomorrow is your birthday. Go home early tonight and let your hair down.’
‘فردا تولد توست. امشب زود به خانه برو و استراحت کن.
She’s such a workaholic, she finds it hard to let her hair down even on the weekends.
او به قدری معتاد به کار است، حتی آخر هفتهها برایش سخت است که استراحت کنه از خودش لذت ببره.
I can only let my hair down during summer break due to my heavy workload at school.
من فقط در تعطیلات تابستانی میتوانم استراحت کنم به دلیل مشغله کاری زیاد در مدرسه.
تمرین اصطلاحات شادی و غم در انگلیسی
برای تمرین شما دوست عزیز جملات زیر رو به انگلیسی کامنت کنید تا خوب یاد بگیرید! ۱. امیدوارم در خارج از کشور بهت حسابی خوش بگذره.
۲. او توی پوست خودش نمیگنجید.
[irp]
امیدواریم که اصطلاحات شادی و غم در انگلیسی را خوب یاد بگیرید و فراموش نکنید تمرین بالا رو حتما کامنت کنید و بهترین روش برای یادگیری اصطلاحات در انگلیسی تمرین کردن است، پس این فرصت را از دست ندید همین الان تمرین کنید و در انگلیسی حرفهای شوید.
منبع: گروه آموزشی راسا مقالههای دیگر ما که در زمینههای گرامر،جملات پر کاربرد ، شاه کلید مکالمه، راسا فریز و … هستند را مطالعه کنید. برای دیدن این سری ویدئو و آموزشهای تازه اینستاگرام راسا زبان را فالو کنید!
ضرب المثل و اصطلاحات در انگلیسی
سمت راست بالاترین امتیاز است! چپ کمترین!
میانگین امتیاز تعداد آرا
تا به حال رای داده نشده است. اولین نفر باشید!
3 دیدگاه برای “اصطلاحات شادی و غم در انگلیسی ”
سلام مرسی .مثل همیشه عالی🌹🌹🌹🌹🌹🌹♥️♥️♥️♥️♥️
خیلی جالب و خوب بود
I hope you have a whale of a time abroad. Take care!
چقدر عالی بود
I’m on cloud nine now cause I learnt lots of new idioms