در این آموزش رایگان زبان انگلیسی میخواهیم معنی اصطلاح Pull yourself together به فارسی را یاد بگیریم، این سری آموزشها اصطلاحات کاربردی را از دست ندید و ویدئو زیر رو تماشا کنید.
معنی اصطلاح Pull someone’s leg به فارسی
Pull yourself together – To calm down.
معنی Pull yourself together یعنی خودتو جمع و جور کن یا آروم بگیر یا مجبور کنی خودتو که آروم بشی وقتی عصبانی یا عصبی هستی.
– After the news, she took a moment to pull herself together.
بعد از شنیدن خبر، لحظهای مکث کرد تا خودش را جمع و جور کند.
– You need to pull yourself together and face the challenge.
باید خودت رو جمع و جور کنی و با این چالش روبرو بشی.
– He pulled himself together and delivered a great speech.
خودش رو جمع و جور کرد و سخنرانی فوقالعادهای ایراد کرد.
You’ve been panicking for the past hour—pull yourself together and focus on the solution!
- «یک ساعت است که داری دست و پاچه میزنی—خودت را جمع و جور کن و روی راهحل تمرکز کن!»
- «یک ساعته که داری وحشت میکنی، خودت رو جمع کن و روی راه حل تمرکز کن!»
I know you’re upset about the exam results, but you need to pull yourself together and try again.
- «میدانم از نتایج امتحان ناراحتی، اما باید خودت را جمع و جور کنی و دوباره تلاش کنی.»
- «میدونم از نتایج امتحان ناراحتی، ولی باید خودت رو جمع کنی و دوباره امتحان بدی.»
He was so nervous before the interview that I had to tell him to pull himself together.
- «قبل از مصاحبه آنقدر مضطرب بود که مجبور شدم به او بگویم خودش را جمع و جور کند.»
- «قبل از مصاحبه آنقدر استرس داشت که مجبور شدم بهش بگم خودت رو جمع کن.»
تمرین: معنی اصطلاح Pull yourself together به فارسی
این رو کامنت کنید
ما در صفحههای مجازی راسا نیز دنبال کنید.
سمت راست بالاترین امتیاز است! چپ کمترین!
میانگین امتیاز تعداد آرا
تا به حال رای داده نشده است. اولین نفر باشید!