در این آموزش رایگان زبان انگلیسی میخواهیم معنی اصطلاح break the ice در فارسی را یاد بگیریم، این سری آموزشها اصطلاحات کاربردی را از دست ندید و ویدئو زیر رو تماشا کنید.
معنی اطلاح break the ice
Break the ice – To initiate conversation in a social setting.
معنی break the ice به فارسی میشه سر صحبت رو باز کردن یا یخ مجلس رو شکستن و بیایم باهاش مثال بزنیم.
– He told a joke to break the ice at the meeting.
او برای اینکه در جلسه یخ مجلس را بشکند، یک جوک تعریف کرد.
– I always bring up a light topic to break the ice in new groups.
من همیشه برای اینکه در گروههای جدید سر صحبت را باز کنم، یک موضوع سبک رو مطرح میکنم.
– The team-building exercises helped break the ice between coworkers.
تمرینهای تیمسازی به برقراری ارتباط بهتر بین همکاران (شکستن یخ بین همکاران) کمک کرد.
During the team meeting, Sarah told a funny story about breaking the ice and getting everyone to laugh.
در طول جلسه تیم، سارا برای یخ مجلس رو آب کنه و خنداندن همه، یک داستان خنده دار تعریف کرد.
At the party, John brought out a trivia game to help break the ice among the guests who didn’t know each other.
در مهمانی، جان یک بازی تست دانش بیرون آورد تا به مهمانانی که همدیگر را نمی شناختند کمک کند تا یخ بینشان آب شود.
The new manager decided to break the ice by sharing a personal anecdote before starting the formal part of the meeting.
مدیر جدید تصمیم گرفت قبل از شروع بخش رسمی جلسه، با تعریف کردن یک خاطره شخصی، یخ مجلس را بشکند.
تمرین آموزش: معنی اصطلاح break the ice
باید یخ مجلس رو بشکنم
این رو کامنت کنید
آموزشهای بیشتر در اینستاگرام راسا زبان دنبال کنید!
سمت راست بالاترین امتیاز است! چپ کمترین!
میانگین امتیاز تعداد آرا
تا به حال رای داده نشده است. اولین نفر باشید!